#رنگ_خوراکی ashpazi ashpazi.20 ashura iranianfood «آرامش ،لذت، خدا» آشپزی آشپزی-20 آشپزی_های_طلبه آشپزی_۲۰ آشپزی۲۰ آموزش_آشپزی_از_پایه اربعین «اربعین،کربلا، جامانده ها» اشپزی اشپزی_۲۰ امام امام_زمان انواع_ارد انواع_خامه «باسم کربلایی» «تحلیل نهضت عاشورای حسینی» جامبو جامبو_شلز حجاب،عفت خامه خامه_قنادی خدای_من خورش_فسنجان خورشت_فسنجان دسر دلتنگ_کربلا دلتنگی دلنوشته_۲۰ رنگ_قنادی رنگ_های_خوراکی شهدا شیرینی «شیرینی پزی» شیرینی_پزی طلبه_پز مسلمان_شیعه مسلمانان وافل ولایت_فقیه پشیمانی،گذشت کاچی کرب_بلا کیک_خرمالو گذشت
|
آرشیو برای: "مهر 1397, 15" - "2024-05-17 15:05:12"************** از آیت الله بهجت پرسیدند: مقصود از «مصیبت در دین» ذکر شده در برخی ادعیه چیست؟ جواب دادند: «همین مصیبتی که به آن مبتلا هستیم؛ یعنی فقدان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» چقدر سنگین است این حرف، اگر بفهمیم. ما کجا و مصیبت کجا؟ مصیبت… بیشتر » ************ حکایت کرده اند، بزرگمهر، هرروز صبح زود خدمت انوشیروان می رفت، پس از ادای احترام، رو در روی انوشیروان می گفت: سحر خیز باش تا کامروا گردی. شبی، انوشیروان به سرداران نظامی اش، دستور داد تا نیمه شب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر، منتظر بمانند. چون… بیشتر » ************** مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید و آنها را در گودالی در حیاط خانه اش پنهان کرد. هر روز به طلاها سر می زد و آنها را زیر و رو می کرد. تکرار این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد تا اینکه او یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را… بیشتر » ************* حکیم فرزانه ای پسرانش را چنین نصیحت می کرد: عزیزان پدر! هنر بیاموزید، زیرا نمی توان بر ملک و دولت اعتماد کرد، درهم و دینار در پرتگاه نابودی است، یا دزد همه آن را ببرد و یا صاحب پول، اندک اندک آن را بخورد، ولی هنر چشمه زاینده و دولت پاینده… بیشتر » ******************** قبل از تولد در دریایی از ” آب ” بودیم بعد از تولد ،برای زندگی در محیطی پر از ” هوا “هستیم بعد از مرگ میان خروارها “خاک “خواهیم خفت پروردگارا یاریمان کن تا این چرخه را با ” آتش ” به… بیشتر » ***************** مولوی مثلی می آورد، می گوید: شخصی خاری را در سر راه مردم کاشته بود؛ این خار بزرگ شد. گفتند: آقا بیا این خار را بِکَن. گفت: دیر نمی شود، حالا می کَنیم، یک سال دیگر می کَنیم! سال بعد بوتۀ خار بزرگتر شد، ولی خارکَن چطور؟ پیرترشده. گفتند:… بیشتر » ***************** استادی با شاگرد خود از میان جنگلی می گذشت. استاد به شاگرد جوان دستور داد نهال نورسته و تازه بار آمده ای را از میان زمین برکند. جوان دست انداخت و براحتی آن رااز ریشه خارج کرد. پس از چندقدمی که گذشتند، به درخت بزرگی رسیدند که شاخه های… بیشتر » **************** واعظی بالای منبر گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش می چسبد و مانعش می شوند. مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید و با تعجب به دوستانش گفت: صدقه دادن که این حرف ها را ندارد، من مقداری گندم در خانه دارم اکنون می روم و آن را… بیشتر » ************* مرد زاهدی، روزی به مهمانی شخصیتی بزرگ رفت. هنگام غذا خوردن فرا رسید. زاهد از عادت همیشگی غذا کمتر خورد. بعد از غذا، نوبت نماز خواندن رسید. مرد زاهد به نماز ایستاد، اما بر خلاف همیشگی، نماز را طولانی به جا آورد. پس از آنکه به خانه رسید، از… بیشتر » ************** نقل شده است: هنگامی که شیطان به خداوند گفت: “لَأقْعُدَنَّ لَهُم صِراطک المستقیم٭ ثم لاتینَّهم مِنْ بَینِ أیدیهم ومِنْ خَلْفِهِم وعَن أیمانِهِم وعَن شمائلهم” من از چهار طرف جلو، پشت، راست و چپ انسان را گرفتار و گمراه می کنم.… بیشتر » **************** مردی مشغول طواف خانه خدا بود و مادرش را نیز بر دوش گرفته و طواف می داد. در همان حال حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله را دید. از آن حضرت پرسید: آیا با این کار، حق مادرم را بجا آورده ام. آن حضرت فرمودند: خیر! تو با این کار،جبران یکی از… بیشتر » |
آخرین نظرات