متن به نقل از دوست خوبم خانم ناصر خاکی
وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى ﴿۱۷﴾
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾
سوره طه
همیشه به این آیه که می رسم٬ از خودم می پرسم…
چرا جناب موسی در جواب خدای مهربان یک کلمه نگفت ” این عصاست"… و تمام!
چرا این همه توضیح واضحات داد
برای خدایی که از همه چیز آگاه است؟
و همیشه می رسم به این
که اگر کسی٬ کسی را بسیار دوست داشته باشد…
منتظر است که او چیزی بگوید…چیزی بپرسد…چیزی بخواهد…
تا آن وقت هر چه را که در دل دارد ببافد به دل زمین و آسمان و به قدر چند جمله ای هم که شده بیشتر با محبوبش حرف بزند…
حتی به قدر کلمه ای بیشتر…
…لحظه ای حتی!
کاربر :زینب بانو
آخرین نظرات