حاج آقا قرائتی:
یک روز خانمی برای من نامه داد و نوشته بود: خدا لعنت کند پدرم را، خدا لعنت کند مادرم را، خدا لعنت کند استاد دانشگاهم را، خدا لعنت کند دکتر و روانشناس ما را، چه شده است؟
نوشته: خواستگارهای زیادی داشتم. به هرکدام، پدر و مادر، استاد دانشگاه، مشاور گفتم، همه گفتند: صبر کن لیسانس بگیر و عجله نکن. چند سال صبر کردیم و دیگر خواستگار کم شد. گفتند: برو فوق لیسانس، فوق لیسانس گرفتم الآن مدتهاست در خانه ماندم و یک نفر هم خواستگار ندارم! یک کسی تشنه هست، میگوید: آب! میگوییم: شما تشنه هستی؟ انشاءالله بعد از لیسانس آب میدهم! این درست است؟ این لیسانس چیست که مانع شده است؟
آخرین نظرات