ashpazi ashpazi.20 ashura iranianfood «آرامش ،لذت، خدا» آشپزی آشپزی-20 آشپزی_های_طلبه آشپزی_۲۰ آشپزی۲۰ آموزش_آشپزی_از_پایه «ادویه مرغ» «اربعین،کربلا، جامانده ها» اشپزی اشپزی_۲۰ امام امام_زمان انواع_ارد انواع_خامه «باسم کربلایی» بسیج «تحلیل نهضت عاشورای حسینی» جامبو جامبو_سدانو جامبو_شلز حجاب،عفت حلوا خامه_قنادی خدا،توکل خورش_فسنجان خورشت_فسنجان دسر دلتنگ_کربلا دلتنگی دلنوشته_۲۰ رنگ_قنادی رنگ_های_خوراکی شهدا «شیرینی پزی» «شیرینی پزی،مسابقه» طلبه_پز قران مسلمانان وافل ولایت_فقیه پشیمانی،گذشت کاچی کرب_بلا کیک_خرمالو گذشت
|
آرشیو برای: "دی 1397, 01" - "2024-05-06 16:13:49"************ از حکیمی پرسیدند :چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟ گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم. کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی، چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی، از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند، یعنی که… بیشتر » ************** دوش حمام ببین! آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه. اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛ کم باشه یا زیاد؛ سرد باشه یا گرم؛ به تو مربوط میشه؛ تا کدوم شیر بچرخونی؛ تا کدوم طرف بچرخونی؛ کم بچرخونی یا زیاد؛ اصلا بچرخونی یا نه؛ همه به خودت ربط داره.… بیشتر » ************* حضرت محمد (ص) مردی را مشاهده نمودند که رفتارش، عادی به نظر نمی رسید. از اطرافیان پرسیدند: او را چه شده است؟ پاسخ دادند: او دیوانه است ! حضرت محمد فرمودند: نه، او دیوانه نیست، بلکه بیمار است. دیوانه واقعی کسی است که دنیا را بر آخرت ترجیح… بیشتر » ************ یکی از اعمالی که در زمان غیبت کبری به آن بسیار توصیه شده است، #صدقه در حد توانایی برای سلامتی وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد. در روايات فراوانی از اهلبيت عليهمالسلام آمده كه پرداخت صدقه رفع قضا و بلا میكند. از اين… بیشتر » *************** آن سید امام زمانت بود… زائر عتبات عالیات بود، نجف اشرف، از حرم که برگشت خوابید، در عالم رویا مولا علی بن ابی طالب آمدند به دیدارش، پرسید از حضرت،يا اميرالمؤمنين! آيا در مدت عمرم موفق به زيارت مولا و سيدم و امام زمانم شده ام يا… بیشتر » **************** زمانی که نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه کودکی را دید که به مکتب میرفت. از او پرسید: پسر جان چه میخوانی؟ قرآن. -از کجای قرآن؟ -انا فتحنا…. نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد. سپس یک سکه زر… بیشتر » ************** شب سردی بود … زن بيرون ميوهفروشى زُل زده بود به مردمى كه ميوه میخريدند. شاگرد ميوهفروش ، تُند تُند پاكتهاى ميوه را داخل ماشين مشترىها میگذاشت و انعام میگرفت. زن با خودش فكر میكرد چه میشد او هم میتوانست ميوه بخرد و ببرد… بیشتر » ************* اسب سواری ، مرد افلیجی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست، مرد سوار دلش به حال او سوخت، از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند مرد افلیج وقتی بر اسب سوار شد دهنه ی اسب را کشید و گفت : اسب را… بیشتر » *************** چهار حدیث زیبا از صلوات ❶ با صدای بلند صلوات فرستادن ، نفاق را بر طرف می کند ثواب الاعمال ص ۱۹۰ ❷ هر کس یک مرتبه صلوات بفرستد ، خدا درِ عافیت را بر او می گشاید. جامع الاخبار ص ۶۷ ❸ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)به حضرت علی (علیه… بیشتر » ************* هنگامی كه شیطان به خداوند گفت: من از چهار طرف (جلو، پشت، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه میكنم. فرشتگان پرسیدند: شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه انسان نجات مییابد؟ خداوند فرمود: راه بالا و پایین باز است راه بالا: نیایش و… بیشتر » ***************** شهید_احمد_کاظمی میگوید: #شهید_حسین_خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید میشوم. گفتم: از کجا میدانی؟ مگر علم غیب داری؟ گفت: نه، ولی مطمئنم. چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد. به آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که اسم های شهدا را… بیشتر » ************** شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که من همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده… بیشتر » ************* شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که من همیشه درس بخوانم، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم! آرام آرام مهمانهای ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند! عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده… بیشتر » ************ مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی - قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند: علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در… بیشتر » ************* پسرکی دو سیب در دست داشت مادرش گفت: یکی از سیب هاتو به من میدی؟ پسرک یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب ! لبخند روی لبان مادر خشکید! سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:… بیشتر » ************** ابلیس به ۵ علت #بدبخت شد: ➊اقــــرار به گـــــناه نڪرد ➋از ڪرده پشـــــیمان نشد ➌خــــود را مـلامـت نڪرد ➍تصـمیم به تـــوبه نگرفت ➎از رحـمت خدا نامید شد. آدم به ۵ علت #سعادتمـند شد: ➊اقـــــرار به گـــــــناه ڪرد ➋از ڪرده پشـــــــیمان شد… بیشتر » *************** فردى ازدواج کرد و به خانه جديد رفت ولی هرگز نمیتوانست با همسر خود کنار بیاید آنها هرروز باهم جروبحث میکردند روزی نزد داروسازی قدیمی رفت واز او تقاضا کرد سمی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد داروساز گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که… بیشتر » ************ آورده اند که : يعقوب ليس صفارى شبی هر چه کرد خوابش نبرد . غلامان را گفت : حکما به کسی ظلم شده است او را بیابید! ، پس از کمی جستجو غلامان باز گشتند و گفتند : سلطان به سلامت باشد داد خواهی نیافتیم ، اما سلطان را دوباره خواب به چشم نیامد . خود… بیشتر » *************** پیرمردی فقیر، همسرش از او خواست شانهای برایش بخرد تا موهایش را سر و سامانی بدهد. پیرمرد با شرمندگی گفت: نمی توانم بخرم، حتی بند ساعتم پاره شده و در توانم نیست بند جدیدی بخرم. پیرزن لبخندی زد و سکوت کرد. پیرمرد فردای آن روز ساعتش را… بیشتر » ************* التماس به خدا جرأت است، اگر برآورده شود، رحمت است اگر برآورده نشود، حکمت است التماس به انسان خفت است، اگر برآورده شود، منت است، اگر برآورده نشود، ذلت است بیشتر » ************* یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امام علی علیه السلام در یکی از دعاهاي نهج البلاغه است. ✨اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی✨ “خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی… بیشتر » ************ بيچاره فرزند آدم! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از یکی از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند میگرفت، سختي هاو كار دنيا بر او آسان مى شد. مصيبت اول: هر روز از عمر او كم میشود در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد اندوهگين مى شود؛ درحالیکه… بیشتر » ************** مردها ذاتا غمگین اند,مگر اینکه به خاطر چیزهایی که بدست می آورند شاد شوند و زنها ذاتا شادند,مگر اینکه به خاطر چیزهایی که از دست میدهند غمگین شوند بیشتر » **************** ?قدم اول : نماز اول وقت .. ?قدم دوم : احترام به پدرومادر .. ?قدم سوم : قرائت دعای عهد .. ?قدم چهارم : صبر در تمام امور .. ?قدم پنجم : وفای به عهد با امام زمان(عج) .. ?قدم ششم : قرائت روزانه قرآن همراه بامعنی .. ?قدم هفتم : جلوگیری از… بیشتر » ************* هرگز نديدم كه امام رضا عليه السلام به كسى سخن تندى بگويد ، و يا پيش از آن كه كسى سخنش تمام شود سخن او را قطع كند . اگر مى توانست حاجت كسى را برآورد ، هرگز او را دست خالى برنمى گرداند ؛ هيچ گاه در برابر كسى پاى خود را دراز نمى كرد ، و… بیشتر » ************* امیرالمؤمنین حضرت علی(؏) چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند : مال برای #خرج کردن در احتياجات زندگے نه برای نگهداری علم برای #عمل کردن به آن نه جدال و کشمکش و بحث انسان برای #بندگی و اطاعت از خدا نه خوشگذرانی و معصيت دنيا برای… بیشتر » *************** پيامبر اکرم (ص) فرمودند: هرگاه خدا بر امتي غضب كند و عذاب بر آنها نفرستد، آنها را به چند بلا مبتلا مي كند: ⇦ «ارزاني را از آنها گرفته» ⇦ «و عمرهايشان را كوتاه» ⇦ «و بازارگانانشان را بي سود» ⇦ «درختهايشان را بۍثمر» ⇦ «نهرها را بي آب» ⇦… بیشتر » ************* امام جواد عليه السلام فرمود: زينت فقر پاكدامنى است زينت غنى (بى نيازى) شكر است زينت بلا و سختى صبر است زينت سخن فصاحت است زينت روايت حفظ (از برداشتن) است زينت علم تواضع است زينت عقل، ادب است زينت بزرگوار خوشرويى است زينت نيكوكارى منّت… بیشتر » ************* شیخ رجبعلے خیاط تعریف میکرد : در نیمه شبے سرد زمستانے در حالے که برف شدید میبارید و تمام کوچه و خیابان ها را سفید پوش کرده بود ؛ از ابتداے کوچه دیدم که در انتهاے کوچه کسے سر به دیوار گذاشته و روے سرش برف نشسته است! باخود گفتم شاید معتادے… بیشتر » ************* ثروتمندزاده اى را در كنار قبر پدرش نشسته بود و در كنار او فقیرزاده اى كه او هم در كنار قبر پدرش بود. ثروتمندزاده با فقیرزاده مناظره مى كرد و مى گفت: صندوق گور پدرم سنگى است و نوشته روى سنگ رنگین است. مقبره اش از سنگ مرمر فرش شده و در میان… بیشتر » ***************** حکیمی از شخصی پرسید: روزگار چگونه است؟ شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم ونانی تهیه کنم. حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی می… بیشتر » |
آخرین نظرات