موضوع: "پژوهش" - "2024-04-27 17:28:01"
سلام صبح تون مزین به نگاه پرمهرخداوند
هفته کتاب و کتابخوانی رابه همه علاقمندان به کتاب تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
پاسخ علامه طباطبایی (ره) به نامه جوان گناهکار:
جوانی هستم 22 ساله، …چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساختهاند و سبب آن شدهاند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و میدارند. درخواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و اِلّا دیگران ادعای نصحیت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع میتوانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم.1355/10/23
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده: توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود.
امروز روز درگذشت فقیه و مفسر عالیقدر ، علامه طباطبایی ( رحمه الله علیه) هست، با ذکر چند سخن گهربار از ایشان، یادشان را گرامی می داریم:
- ما سرانجام هر چه را در خارج می جستیم در درون یافتیم
- رفتن به قبرستان در سازندگی انسان کوثر است
- درس اخلاق گفتنی نیست عمل کردنی است
- ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم
- ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم
✍️امیرالمؤمنین علیه السلام:
در آغاز سرما (فصل پاییز) خود را بپوشانید، و در پایانش(فصل بهار) آن را دریابید، زیرا با بدن ها همان میکند که با برگ درختان خواهد کرد؛ آغازش میسوزاند و پایانش میرویاند.
📚نهجالبلاغه، حکمت۱۲۸
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:از سرمای پاییز خود را بپوشانید كه با شما چنان میكند كه با سبزه و گل و درختان میكند.
📚بحارالانوار، ج۵۹، ص۲۷۱
بسم الله الرحمن الرحیم
در این زمان که رسانه های دشمن سعی در خراب کردن چهره روحانیون به ویژه رهبری ( حفظه الله) در نظر مردم دارند لازم است مطالعه بیشتری در مورد نقش ایشان در حفظ امنیت و اقتدار کشورمان داشته باشیم و بتوانیم خوب روشنگری کنیم.
کتاب نقش رهبری در مدیریت بحرانها
نویسنده: محمدتقی کرامتی
1-موضوع کتاب حاضر، شرح بحران های امنیتی و سیاسی کشور از خرداد سال 1368 تا تحولات پس از انتخابات سال 1376 و بیان نقش رهبر معظم انقلاب در مدیریت این تحولات و بحران هاست. جلد اول این کتاب شامل چهار فصل «بحران های امنیتی»، «بحران های سیاسی»، «بحران های فرهنگی» و «نابسامانی های اقتصادی» است که طی سه دهه از سوی دشمنان داخلی و خارجی متوجه انقلاب اسلامی ایران بوده است.
الف: در فصل اول این کتاب، به مهم ترین اتفاقات و رویدادهای داخلی و خارجی که از بعد امنیتی حائز اهمیت بوده و نظام جمهوری اسلامی را به طور جدید تهدید کرده، پرداخته شده است.
اتفاقاتی نظیر ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، جنگ اول خلیج فارس، جنگ افغانستان، جنگ دوم خلیج فارس و بحران انرژی هسته ای از مباحث این فصل است.
ب:در فصل دوم، کتاب با نگاهی مفصل به ماجرای میکونوس و بحران در روابط خارجی و نقش رهبر انقلاب در حل این بحران، مهمترین چالش ها و تنش های سیاسی داخلی که نظام جمهوری اسلامی در طول 17 سال گذشته به ویژه در دوران حاکمیت اصلاح طلبان با آن مواجه بوده است را مورد تحلیل و واکاوی قرار می دهد.
این کتاب با ارائه تصویری جامع و مبتنی بر اطلاعات دقیق و تحلیلی عمیق از نقش رهبری در نظام اسلامی به خوانندگان کمک می کند تا دریابند چرا در طول سه دهه پس از انقلاب، چهره ها و گروه های سیاسی سکولار با مغالطه های نظری و سفسطه های ژورنالیستی بسیار کوشیده اند تا به غلط از «ولایت فقیه» چهره ای دیکتاتور بسازند و هم روشنفکران لائیک و هم سنت گرایان سکولار نظام مبتنی بر آن را «سلطنت اسلامی» که مانند مارکسیسم به بازتولید یک نظم ایدئولوژیک فاشیستی می انجامد معرفی کرده اند.
بررسی نقش تاریخ ساز «ولی فقیه» به عنوان یک رهبری بی بدیل الهی، اعتقادی و سیاسی در مهار چالش ها و بحران هایی که هر کدام می توانست ریشه های انقلاب اسلامی را از جا برکند، محور اصلی کتاب است.
2-سلسله بحث های دومین مجلد «نقش رهبری در مدیریت بحران ها» ادامه منطقی - تاریخی مباحثی است که نویسنده در جلد اول مطرح کرده است؛ بنابراین برای مطالعه و آشنایی جامع با روش شناسی رهبر فرزانه انقلاب در مدیریت تحولات، چالش ها و بحران های گوناگون بهتر است.
عناوین جلد دوم این کتاب که به «شهید مصطفی احمدی روشن» تقدیم شده به شرح زیر است:
- غائله 23 آبان 1376، واکنش مراجع عظام و علما به اظهارات آقای منتظری، تحلیل هاشمی رفسنجانی از غائله منتظری، تحلیل رهبر انقلاب از قتل های زنجیره ای
- هشدار رهبر انقلاب نسبت به اهداف دشمن، محاکمه عبدالله نوری و جنجال گروه های فشار، ترور سعید حجاریان و التهابات ناشی از آن، بحران مشروعیت مجلس، اقدامات رهبر انقلاب برای خروج از بحران، تدبیر رهبر معظم انقلاب از نگاه مجلس
- غوغای مصونیت نمایندگان، استمداد از رهبری معظم برای حل بحران، تدبیر قانونی رهبر معظم انقلاب برای حل بحران، و…
بدین ترتیب نویسنده ضمن مرور تاریخ دوران رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای و بحران های ایجاد شده توسط اجانب و ایادی داخلی آنها به مدد اسناد متقن، نقش بی بدیل رهبری در برون رفت از بحران های دست ساز اجانب را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.
به گونه ای که مخاطبان ضمن مرور یک راه طی شده تاریخی، در می یابند که چگونه گره های کور، با تدبیر ولایت فقیه گشوده شده است.
3-در جلد سوم این مجموعه، به شرح فتنه ها و بحران های ایران در دوران زعامت حضرت آیت الله خامنه ای و نقش ایشان در گذر کشور از این چالش ها اختصاص دارد. در بخش اول، به مهم ترین رویدادهای داخلی و خارجی پرداخته شده که از لحاظ امنیتی حائز اهمیت بوده و نظام جمهوری اسلامی را به طور جدی تهدید کرده است. در بخش دوم اهم چالش ها و کنش های سیاسی داخلی که نظام مقدس جمهوری اسلامی با آن دست به گریبان بوده، مورد واکاوی قرار گرفته است.
این کتاب ارزشمند در بسیاری از کتابخانه ها موجود است از جمله:
کتابخانه پارک آزادگان، امام علی (ع) ، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، اتابکی گنبد سبز در یزد.
کتابخانه اردکانیان، ابوالفضلی، کتابخانه الزهرا (س) بفروئیه درمیبد
کتابخانه آیت الله کاشانی ندوشن، امام صادق(ع) اشکذر، امام هادی(ع) مهریز
و…
پرده چهارم: تن ایرانی و کیسه آمریکایی!
تمدن از آمریکا، نفت از ایران
مثل همیشه در اقدامات خیرخواهانه آمریکاییها حکمتی نهفته بود: کمک مالی به نیازمندان ایرانی باعث شد جهان صنعتی به یک گنج ۲۵ ساله دست پیدا کند. جیمز بیل، یک محقق آمریکایی در این باره مینویسد: «دخالت آمریکا در ماجرای ۲۸ مرداد، تاج و تخت سلطنت را برای ۲۵ سال دیگر به خاندان پهلوی هدیه کرد و صاحبان صنایع نفتی بینالمللی را قادر ساخت که با نرخی ارزان ۲۴ میلیارد بشکه نفت را از مخازن ایران به دست آورند. این میزان نفت در طول ۲۰ سال با قیمت حداکثر بشکهای ۱ دلار و ۷۰ سنت به فروش میرسید که در هر بشکه فقط ۵. درصد قیمت آن نصیب دولت ایران میشد.»
حکمت کار خیر آمریکا آن بود که با یک تیر چهار مسئله را هدف قرار داد: هم به نیازمندان ایران کمک کرد، هم دل خاندان پهلوی را به دست آورد، هم برای کشورهای صنعتی نفت ارزان فراهم کرد و هم شرکتهای چند ملیتی را به سود سرشاری رساند و برای رساندن ایران به تمدن بزرگ، پول نفت را در اختیار شاه ایران قرار داد! در واقع همه (از نیازمندان ایران گرفته تا شرکتهای چند ملیتی نفتی) از این اقدام خیرخواهانه آمریکا خشنود شده و به جان او دعا کردند و اگر شما میتوانستید ذهن مقامات آمریکا را بخوانید متوجه میشدید که آنها دنبال همین دعای خیر بودند و میلیاردها دلاری که در نتیجه اقدام بشر دوستانه آمریکا یعنی کمک ۶۰ هزار دلاری به فقرای ایرانی) نصیب شرکتهای نفتی و تسلیحاتی آمریکا شد، اصلاً مد نظر مقامات آمریکایی نبود.
آبریزگاه و تمدن آمریکایی
نصب ۶۵هزار دستگاه «آبریزگاه عمومی تک منظوره» از دیگر برنامههای خیرخواهانه آمریکا در ایران بود. کارشناسان آمریکایی پس از بررسی علل عقبماندگی و فقر در روستاهای ایران به این نتیجه رسیدند که در دسترس نبودن آبریزگاه عمومی تک منظوره در روستاها از جمله دلائل اصلی فقر و عقب ماندگی این مناطق است و برای با این معضل با واشنگتن تماس گرفتند. اتفاقاً در همان موقع تدارکات ارتش آمریکا اعلام کرده بود ۶۵ هزار توالت جنگی تک منظوره (یک ظرف فلزی که صرفاً جهت ایستاده ادرار کردن در جبهههای حنگ و پادگانهای ارتش استفاده میشد.) از جنگ جهانی دوم اضافه آمده و انبارهای تدارکات ارتش را اشغال کرده است و اینگونه بود که در و تخته با هم جور شد و توالتهای جنگی ارتش آمریکا یا همان آبریزگاههای عمومی تک منظوره، از روستاهای ایران سر درآورد و البته برای اینکه ایرانیها به مفتخوری عادت نکنند، آمریکاییها وجه ناچیزی هم در مقابل آن دریافت کردند.
اشکال کار اینجا بود که روستاییان ایران به دلیل عقبماندگی و بیفرهنگی فکر میکردند ایستاده ادرار کردن کار غلطی است و آدم باید پس از ادرار کردن با آب، خودش را بشوید. در حالی که توالتهای آمریکایی نه تنها نیازی به آب نداشت، بلکه در همهجا، کوچه، خیابان، وسط میدان ده، کنار طویله و هرجایی که فکر کنید، قابل نصب بود. البته یک نقص دیگر هم در فرهنگ ایرانیها وجود داشت که ایرانیها فکر میکردند، ادرار کردن در جلوی چشم دیگران کار بسیار زشتی است و آدم باید در جایی دور از چشم مردم کارش را بکند! نتیجه این همه باور غلط این بود که زحمات آمریکاییها در نصب ۶۵ هزار دستگاه آبریزگاه عمومی تک منظوره به جایی نرسید و روستاییان ایران به دلیل عدم استفاده از ابزار تمدنی، کما فی السابق در فقر و عقبماندگی باقی ماندند.
پرده سوم: افغانستان و تمدن خشخاشی آمریکا
پس از کشورهای بسیار نوبت به افغانستان رسید. پژوهشگران و دانشمندان ضدتروریسم آمریکا پس از مدتها تحقیق و مطالعه دریافتند میان بمباران و قتل عام در افغانستان و میزان تروریسم، نسبت مستقیمی وجود دارد و برای نابودی تروریسم در دنیا چارهای جز جمله به افغانستان نیست. البته در راستای بهرهوری کامل و زدن چند نشان با یک تیر، آمریکاییها تصمیم گرفتند در حمله به افغانستان چند هدف را به صورت همزمان پیگیری کنند. آنها در قالب حمله هوایی به غیرنظامیان و مناطق غیرنظامی و بمباران خانههای خشت و گلی مردم افغانستان، در این کشور سرمایه گذاری کردند. این سرمایهگذاری بسیار سخاوتمندانه بود؛ چرا که هر بمب یا راکتی که از سوی ارتش آمریکا نثار خانههای فقیرانه افغانیها میشد صدها برابر کل آن روستا یا محله میارزید. بعضی از بمبها پیشرفتهای نیروی هوایی آمریکا خرج روستاهای افغانستان کرد بیش از ۵۰۰ هزار دلار ارزش داشتند! به نظر شما، اصلاً روستایی در افغانستان هست که اول تا آخرش ۵۰۰هزار دلار بیارزد؟
در نتیجه این سرمایه گذاری؛ هم با تروریسم مقابله میشد و هم منافع مختصر دیگری برای دولت آمریکابه دست میآمد. مثلا طبق گفته حامد کرزای (رئیس جمهور وقت افغانستان) سازمان سیا و ارتش آمریکا در طول اشغال افغانستان سالانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار از جانب مواد مخدر تولید شده در افغانستان درآمد کسب کردهاند. شکل کار هم بسیار شرافتمندانه بود. سازمان سیا پس از شناسایی قاچاقچیان عمده مواد مخدر که با طالبان همکاری میکردند، آنها را به مذاکرده دعوت میکرد و به آنها پیشنهاد همکاری میداد. قاچاقچیان هم از خدا میخواستند که به جای همکاری با طالبان تروریست و عقبمانده، با آمریکای دموکراتیک و متمدن همکاری کنند. یکی از این قاچاقچیها جمعهخان بود که ماجرای روابط عاشقانه او با سازمان سیا از از سال ۲۰۰۸ به بعد در رسانهها منتشر شد و سر به رسوایی زد.
به نظر «پاول رابرتز» دبیر اسبق نشریه «وال استریت ژورنال»، حمله آمریکا به افغانستان یک هدف جزئی و حاشیهای دیگر هم داشت و آن تسلط بر منابع گازی این کشور بود. البته تسلط بر افغانستان میتوانست این کشور را به محل انتقال گاز کشورهای ازبکستان و ترکمنستان به سمت دریاهای آزاد (از طریق پاکستان) هم تبدیل کند و آینده بازار گاز دنیا را تحت نفوذ آمریکا قرار دهد.
بدون تردید برنده نهایی حضور آمریکا در افغانستان، مردم این کشور بودن. چون توانستند به برکت حضور سربازان آمریکایی با تمدن و مظاهر آن (مثل توالت فرنگی، تلفن همراه، فیلمهای جنسی، شبکههای ماهوارهای و…) آشنا شوند. انصافاً هم سربازان آمریکایی برای آموزش تمدن به افغانیها سنگ تمام گذاشتند. مثلا ادرار کردن روی اجساد قربانیان و بریدن انگشت مقتولین و درست کردن کلکسیون با آنها، نمونههای کوچکی از آداب زندگی مدرن بود مردم افغانستان از مربیان بزرگی مانند گروهبان «کلوین گیبز» آمریکایی یاد گرفتند.
گروهبان گیبز و همقطاران او با قلبهایی مملو از عشق به انسانیت و انگیزه فراوان برای انتقال تجربیات تمدنی به افغانیهای عقب مانده، روش موثر آموزش عملی را برای آدم کردن افغانیها و متمدن ساختن آنها به کار گرفتند. از آن پس بود که مردم افغانستان یاد گرفتند چگونه میتوان بر سر نحوه کشتن یک کودک ۶ ساله با نارنجک و اسلحه خودکار (آن هم از فاصله چند متری) مسابقه داد و شرط بندی کرد! چون تا قبل از حمله آمریکا به افغانستان، مردم این کشور بر اساس طرز فکر عقب مانده و سنتیشان خیال میکردند کشتن بچهها اقدامی غیرانسانی و زشت است و یک آدم بزرگ باید با هم قدش طرف شود.
این مطالب گزیده ای از کتاب تاریخ مستطاب آمریکا و جنایت ها و ظلم استعمارگران بود.
آخرین نظرات