عمری دل از زمانه بریدیم … بس نبود ؟
چون شمع سوختیم و چکیدیم … بس نبود ؟
آقا تو را قسم به در سوخته به عشق
برگرد…. هر چه بی تو کشیدیم… بس نبود ؟
آرام از مقابلمان رد شدی ، دریغ
روی چو ماهتان که ندیدیم … بس نبود ؟
در غفلت و هوا و هوس عمرمان گذشت
تا اوج پرتگاه رسیدیم … بس نبود؟
گفتند کو نشانی اربابتان که نیست…!
زخم زبان و طعنه شنیدیم … بس نبود؟
آنقدر دیر کردی و ما … در نبودنت
زهر فراق یار چشیدیم … بس نبود ؟
یک عمر راه گم شد و در حسرت وصال
بیراه رفته و نرسیدیم … بس نبود؟
سرکارخانم زهرا قربانی - کلاس زکیه 1
آخرین نظرات