***************
پیرمردی ته یک کوچه ی بن بست مغازه داشت. یه جوانی اومد گفت عمو خدا عقلت بده. مردم نبش چهار راه مغازه دارن فروش نمی کنن. بعد تو اومدی ته کوچه بن بست. پیرمرد گفت: پسرم، اگر فرشته ی مرگ خدا جناب عزرائیل همین الان بخواد جان من رو بگیره، آیا ته کوچۀ بن بست من رو پیدا می کنه یا نمی کنه؟ جوان گفت: معلومه که پیدات می کنه. پیر مرد گفت: بعد چه جوریه که فرشته ی مرگ خدا منو پیدا می کنه ولی فرشته ی رزق و روزی خدا منو پیدا نمی کنه؟
آخرین نظرات