***************************
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
يک وقتي پدرم خانه ما آمد. من سه دختر دارم. گفت: محسن تو غصه ميخوري پسر نداري؟ گفتم: نه! براي يک لحظه هم غصه نخوردم. خدا حکيم است. گفت: فکر کردم که اگر تو سه تا پسر داشتي و هر سه هم شرور بودند، اصلاً نميتوانستي تبليغ بکني. سه تا دختر به تو داده و بر دختر هم مادر حکومت دارد. مادر از دخترها نگهداري ميکند و تو هم ميتواني اين طرف و آن طرف تبليغات کني.
گاهي وقتها ما نبايد غصه بخوريم که چرا سواد علامه طباطبايي را نداريم؟ سواد بوعلي سينا را نداريم؟ تو به همين مقداري که هستي عمل کن ثواب او را داري. ما گاهي وقتها فکر ميکنيم خدا نوکر ما است. امام رضا نوکر ما است. ميگوييم: يک چنين چيزي بده و او هم که نميدهد قهر ميکنيم. ما صلاح خودمان را نميدانيم. بعضي وقتها دعاي ما نميشود و بعد ميگوييم: چه خوب شد نشد .
سرکارخانم زهرا ناظمیان پور - کلاس ریحانه
آخرین نظرات