شرح خطبه بیست و ششم خطبه نهج البلاغه توسط استاد محمد علی انصاری
فنَظَرْتُ فَاِذا لَيْسَ لى مُعينٌ اِلاّ اَهْلُ بَيْتى، فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ، وَ اَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذى، وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجا، وَ صَبَرْتُ عَلى اَخْذِ الْكَظَمِ، وَ عَلى اَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ.
(و از همین خطبه است وصف حالش پیش از بیعت با او: )
پس به ناگاه دیدم که جز اهلبیتم یاریگری ندارم؛ پس دریغم آمد که ایشان را به کام مرگ کشانم. و با خاشاکی (در چشم) پلک فرو بستم و با استخوانی
(درگلو) نوشیدم. و برفرو خوردن خشم و برتلختر از مزه شرنگ صبوری ورزیدم.
شرح_خطبه۲۶
آخرین نظرات