******************
سنگ بزرگ
پادشاهی عمدا سنگ بزرگی وسط جاده گذاشت. بعضی بی تفاوت از کنار سنگ میگذشتند، بسیاری هم غر میزدند که حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است. تا اینکه یک روستایی تخته سنگ را کنار جاده قرار داد. ناگهان کیسه ای زیر آن دید، داخل آن سکه های طلا و یک نامه بود. در نامه نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد.
آخرین نظرات