ديده اي يك نـفر پــرنده شود،پر بگيرد بدون سر باشد؟
سايه گستر شود درخــتي كه،تنه اش زخمي تبر باشد؟
ديده اي تاكنون پرستويـي،روي مين آشــيانه بگذارد؟
استخواني بيايد ومثل،قاصدك هاي خوش خـبر باشد؟
فكركن ديده اي كه يك شب ماه،روي دوشش ستاره بگذارد!
يك نفر بعد رفتنش حتي،باز هم بهترين پدر باشد!
همه شهرمي شناسدت گرچه،يك كوچه هم به نامت نيست
چشم هايم نديده دريايي،از دل تو بزرگ تر باشد
آن قدر ارتفاع داري كه مرگ،از تو سقوط خواهد كرد
زندگي بعد مرگ مي خواهد،بيشتر در تو شعله ور باشد
هر چه ناديدني ست را ديدي،تا ابد سنت جنون اين است
عشق از هر دري بيايد تو،عقل بايد كه پشت در باشد!
سرکارخانم رخساره زارع - کلاس زکیه 2
آخرین نظرات