در کشتیِ عشق و صفا چون ناخدا هستی شما
ما قطره و دریا نه اُقیانوسِ ما هستی شما

دیگر نمانده طاقتی هجرِ تو طاقت میبرد
بر دردِ این دلهای ما “درد” آشنا هستی شما

حجّت شما رهبر شما آیینه ی حیدر شما
چون معنیِ آیاتِ حق قطعا شما هستی شما

جانِ حسین ابن علی بر هجرِ ما پایان بده
هم منتقم هم پیروِ خون خدا هستی شما

دردم نبودِ روی تو درمان وجودِ قدسی اَت
بیمارِ عشقت میشوم زیرا دوا هستی شما

این عاشقانت تشنه ی دیدارِ رخسارِ تو اَند
بارانِ رحمت بر دلِ أرض و سما هستی شما

در پیشِ رویت میشود رسوا قمر در آسمان
در ظلمتِ دلگیرِ عالم چون ضیا هستی شما

امشب کجایی مشهد و قم یا که در کرببلا
یا در مدینه،مکّه یا در سامرا هستی شما

پیچیده عطرِ نرگسی اِمشب به عالم سربه سر
آخر گلِ گلزارِ زهرا خود کجا هستی شما…