************
متهجدی را حکایت کنند که تمام شب تلاوت قرآن می کرد. چون به آیات عذاب می رسید سیلاب اشک از دیده اش جاری می شد و آن آیه را با خضوع مکرر می خواند تا شبی این آیه را همی خواند که:
سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
بر یکدیگر سبقت گیرید براى رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتى که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است، و آماده شده براى کسانى که به خدا و رسولانش ایمان آورده اند، این فضل الهى است به هر کس بخواهد مى دهد، و خداوند صاحب فضل عظیم است.(حدید /21)
و آواز به گریه و زاری بلند نمود و سرشک از دیدگان افشاند یکی از همسایگان که بر حال او واقف بود گفت: ای مرد! بر آیه عذاب می نالی؟ اینکه آیه رحمت است گریه و زاری چرا؟ گفت: ای مرد! از آن می گریم که در این بهشت با این پهنا و وسعت چندان که ملاحظه کردم و تأمل نمودم جای قدمی برای خود ندیدم.
آخرین نظرات