تلنگر
ما فکر میکنیم عاشورا و کربلا زمان و مکانی است که حسین (ع) کشته شده… فکر میکنیم، مختصات یک اتفاق تاریخی، در تقویم قمری است.. فکر میکنیم کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، یعنی همین عزاداریها و سینه زنیها، همین نوحهها و دم گرفتنها و طبل کوبیدنها!
اما دشت کربلا وجود خود ما، و هر روز، روز عاشورا است. ما در وجودمان حسین و یزیدی داریم که هر روز با هم در نبردند حسین درون ما با نیکیها، مهربانیها و عشق ورزیدنها و در یککلام با التزام ما به حق و حقیقت سیراب میشود.. پس وقتی که ما از صبح تا شب حتی یک کار خوب انجام نمیدهیم، حسین را تشنه نگه داشتهایم. وقتی هر روز صبح زبان به دروغ میگشاییم، وقتی وظیفهمان را درست انجام نمیدهیم، وقتی حق دیگری را پایمال میکنیم، وقتی آبروی رفیقمان را میبریم، وقتی خیانت میکنیم، حسین را سر می بریم، و اینچنین است که هر روز تاریخ تکرار شده و هر روز حسین را در مقابل یزید قربانی میکنیم!
همین حالا هم که حسین بیاید، بیشتر از همان کاروان سال۶۱ هجری همراهیاش نخواهند کرد و باز حسین تنها خواهد ماند و تنها خواهد رفت و قبل از رفتنش، هماننامه یک خطیرا خواهد نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم از حسین بن علی بن ابیطالب به بنیهاشم و اما بعد، هر کس با من بیاید شهید میشود و هر کس نیاید، پیروز نخواهد شد. والسلام
آخرین نظرات