*************
داروی عین شین قاف
هر سال تابستانها میآمد #مشهد. در حرم همراهش شده بودم. ایستاده زیارت میکرد. من اما بعد از مدتی خسته میشدم. این پا و آن پا میکردم. بیشتر که #خسته میشدم، مینشستم.
باز از نشستن #خسته میشدم، میایستادم.
اما پیر مرد تمام مدت ایستاده مقابل مرقد مطهر زیارت میکرد و ذکر میگفت. معمولاً زیارتش دو #ساعتی طول میکشید.
یک بار از حرم که بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم : «شما خسته نمیشوید؟! ما که جوانیم، از پا افتادیم!»، جوابی ندادند.
زیارت که تمام میشد، تازه صحنهای حرم امام رضا علیهالسلام شروع میشد،
به صحنها میرفت، همه را یاد میکرد؛ سر مزار علما میرفت و برایشان فاتحه میخواند.
یک بار از #صحن که بیرون آمد، به من اشاره کرد: «بیا!»، از جیبش پولی درآورد و به من داد و گفت: برو عطاری، داروی «عینشینقاف» بگیر تا خسته نشوی!
منظورشان این بوده است که اگر با #عشق و #محبت بخوانید خسته نمیشوید
آخرین نظرات