جوانی در طلب روزی
جوانی به حضور امام صادق علیهالسلام آمد و عرض کرد: - سرمایه ندارم.امام علیهالسلام فرمود: درستکار باش! خداوند روزی را میرساند.
جوان بیرون آمد. درراه، کیسهای پیدا کرد. هفتصد دینار در آن بود. با خود گفت: باید سفارش امام علیهالسلام را عمل نمایم، لذا من به همه اعلام میکنم که اگر همیانی گمکردهاند نزد من آیند.
با صدای بلند گفت: هر کس کیسهای گمکرده، بیاید نشانهاش را بگوید و آن را ببرد. فردی آمد و نشانههای کیسه را گفت، کیسهاش را گرفت و هفتاد دینار به رضایت خود به آن جوان داد. جوان برگشت به حضور حضرت، قضیه را گفت.
حضرت فرمود: این هفتاد دینار حلال بهتر است از آن هفتصد دینار حرام و آن را خدا به تو رساند. جوان با آن پول تجارت کرد و بسیار غنی شد.
📚داستانهای بحارالانوار، محمود ناصری. ص46، چاپ 1377
آخرین نظرات