*************
انسانهای ناپخته
همیشه میخواهند
که در مشاجرات پیروز شوند…
حتی اگر به قیمت
از دست دادن “رابطه” باشد…
اما انسانهای عاقل
درک میکنند که گاهی
بهتر است در مشاجره ای ببازند،
تا در رابطه ای که
برایشان با ارزش تر است
“پیروز” شوند…
#رنگ_خوراکی ashpazi ashpazi.20 ashura iranianfood «آرامش ،لذت، خدا» آشپزی آشپزی-20 آشپزی_های_طلبه آشپزی_۲۰ آشپزی۲۰ آموزش_آشپزی_از_پایه «ادویه مرغ» اربعین اشپزی اشپزی_۲۰ امام_زمان انواع_ارد انواع_خامه «باسم کربلایی» بسیج «تحلیل نهضت عاشورای حسینی» جامبو جامبو_سدانو جامبو_شلز حجاب،عفت حلوا خامه خدا،توکل خدای_من خورشت_فسنجان دسر دلتنگ_کربلا دلتنگی دلنوشته_۲۰ رنگ_قنادی رنگ_های_خوراکی شهدا شیرینی «شیرینی پزی،مسابقه» شیرینی_پزی قران مسلمان_شیعه وافل ولایت_فقیه پشیمانی،گذشت کاچی کرب_بلا کیک_خرمالو گذشت
|
موضوع: "اخلاق" - "2024-04-28 04:13:20"************* انسانهای ناپخته اما انسانهای عاقل
**************** روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسهی سکهی مردی غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما ✨▫️اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت: ✨▫️صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است…!
************* شخصی خدمت امام جواد علیهالصّلاةوالسّلام میرود و از بدی زمانه و روزگار شکایت میکند که آقا برای من خیلی سخت شده است، مردم بد شدهاند، به من فشار آمده، زندگی بر من سخت شده است…
? استاد اخلاق، حاج آقا زعفری زاده
************** از همسر خود در گفتار و کردار حمایت کنید و به هیچکس حتی نزدیکان اجازه ندهید از او عیب جویی کند! به بزرگترها احترام بگذارید اما فراموش نکنید که همسرتان نفر اول زندگی شماست! ************** مومن باید در بین جمع #شوخ باشد شهید_مطهری خدای متعال #دوست می دارد مردمی را که وقتی در جمع دیگران می نشینند عبوس نمی کنند، بلکه با مردم خوش و بش می کنند، #شوخی می کنند، به اصطلاحِ دیگر “ادخال سرور” در قلب مؤمنین می کنند.
****************** وقتی #چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار #زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. ************** استادی با شاگردش از باغى ميگذشت چشمشان به يک کفش کهنه افتاد. شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
************** ای موسی!من سه کار برای تو انجام می دهم تو نیز در مقابل سه عمل انجام ده. خداوند فرمود من نعمت های بی منت به تو می دهم تو هم اگر به کسی چیزی دادی منت مگذار
|
آخرین نظرات