پرده دوم: ویتنام، ویترین تمدن آمریکایی
ماجرای حضور متمدنانه آمریکا در ویتنام هم درست مثل موارد قبلی (فیلیپین، کره و…) است. ویتنام قبل از ورود ارتش آمریکا، کشوری پرت، روستایی و عقب مانده بود که مردمش دو کار بلد بودند: یکی کاشتن برنج و دیگر خوردن آن! آنها نه با تمدن آشنا بودند و نه با هفتتیرکشی و قمار و کازینو و افبیآی و نه سایر نمادهای توسعه.
اینجا بود که جامعه جهانی یک جوری به «قهرمان جنگ جهانی دوم» و «منجی جهان از شر هیتلر» نگاه کرد که دولت آمریکا در قبال مساله ویتنام دچار عذاب وجدان شد و مثل همیشه برای دفاع از انسانیت به جنگ ویتنام ورود کرد. سرعقل آوردن مردم ویتنام و آموزش بدیهیات تمدن به آنها حدود هشت سال طول کشید (۱۹۶۴ تا ۱۹۷۲) و در این مدت ارتش و دولت آمریکا برای متمدن کردن ویتنامیها زحماتی کشیدند و فداکاریهایی کردند که زبان و قلم و تاریخ از بیانشان عاجز است.
واقعاً حق این جماعت قدرنشناس این نبود که با چند بمب اتمی ادب شوند؟ البته بعضیها در آمریکا این عقیده را داشتند. اما نکته اینجا بود که قیمت بمبهای اتمی و ارزش آنها از قیمت کل ویتنام بیشتر بود و اصولاً حیف بود که این بمبها در مناطقی مثل ویتنام مصرف شوند.
مثلاً یکی از پیشنهادهای آمریکا به ویتنامیها این بود که دست از خوردن برنج ویتنامی بردارند و برنج آمریکایی مصرف کنند. اما ویتنامیها امکان درک این پیشنهاد و فوائد آن را نداشتند و با لجبازی هرچه تمامتر به خوردن محصول شالیزارهای خودشان ادامه دادند. آمریکاییها امیدوار بودند خوردن برنج آمریکایی کمی در متمدن شدن ویتنامیها موثر باشد و البته رونقی هم به بازار برنج آمریکا بدهد. اما پس از لجبازی ویتنامیها، مجبور شدند از یک روش علمی برای رسیدن به هدف استفاده کنند.
جان مکناتون معاون وزیر دفاع آمریکا در اوایل سال ۱۹۶۶ طرحی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن سدها و آببندهای ویتنام تخریب و سیل، همه شالیزارها را فرا میگرفت! این اقدام، ویتنامیها را غرق نمیکرد اما محصول برنج را نابود میکرد و ویتنامیهای حرف نشنو را مجبور به خوردن برنج آمریکایی میکرد.
این جنگ «برنجی» باعث شد در مدت کوتاهی قیمت یک وعده غذا (مثلا برنج و سبزی پخته) ۴۰۰ برابر شود و مردم ویتنام متوجه ارزش مواد غذایی بشوند! در این میان تعدادی از ویتنامیها هم (حدوداً بیش از یک میلیون نفر) به قحطی و مرگ دچار شدند. از قدیم گفتهاند هرکسی خربزه (در اینجا برنج ویتنامی) میخورد پای لرزش (در این جا مرگ ناشی از گرسنگی) هم مینشیند!
آخرین نظرات