سنگ و شیشه
?♀ صبح بود و گنجشک محض! پنجره ها را باز کردم تا هوا بخورم! صدای شکستن شیشه ی غیرت پدرم را شنیدم. من بدون حجاب بودم و پسر همسایه در تماشا…!
#رنگ_خوراکی ashpazi ashpazi.20 ashura iranianfood «آرامش ،لذت، خدا» آشپزی آشپزی-20 آشپزی_های_طلبه آشپزی_۲۰ آموزش_آشپزی_از_پایه «ادویه مرغ» «اربعین،کربلا، جامانده ها» اشپزی اشپزی_۲۰ امام امام_زمان انواع_ارد انواع_خامه «باسم کربلایی» بسیج «تحلیل نهضت عاشورای حسینی» جامبو جامبو_سدانو حجاب،عفت حلوا خامه_قنادی خدا،توکل خدای_من خورش_فسنجان خورشت_فسنجان دسر دلتنگ_کربلا دلتنگی دلنوشته_۲۰ رنگ_قنادی رنگ_های_خوراکی شهدا «شیرینی پزی» «شیرینی پزی،مسابقه» طلبه_پز قران مسلمان_شیعه مسلمانان وافل ولایت_فقیه پشیمانی،گذشت کاچی کرب_بلا گذشت
|
"2024-12-03 22:12:40"سنگ و شیشه ?♀ صبح بود و گنجشک محض! پنجره ها را باز کردم تا هوا بخورم! صدای شکستن شیشه ی غیرت پدرم را شنیدم. من بدون حجاب بودم و پسر همسایه در تماشا…! فضیلت_آیةالکرسی ?? امام علی (؏) ؛ ? الدعوات ۸۴ یک دقیقه مطالعه در معبدی گربه ای زندگی می کرد که هنگام عبادت راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد سال ها بعد استاد بزرگ درگذشت و گربه هم مرد راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام عبادت به درخت ببندند تا اصول عبادت را درست به جا آورده باشند ..! سال ها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت درباره ی اهمیت بستن گربه هنگام عبادت! ❣️بسیاری از باورهای ما اینگونه به اصل و قانون تبدیل می شوند … چقدر بی کلاسی زیبا بود! یادش بخیر قدیما که “بی کلاس” بودیم بیشتر دور هم بودیم و چقدر خوش میگذشت و هر چقدر با کلاس تر میشیم از همدیگه دورتر میشیم. قدیما که “بی کلاس” بودیم و موبایل و تلفن نبود و واسه رفت و آمد وسیله شخصی نبود، همیشه خونه ها تمیز بود و آماده پذیرایی از مهمونا و وقتی کلون در خونه در هر زمانی به صدا در میومد، خوشحال میشدیم؛ چون مهمون میومد و به سادگی مهمونی برگزار میشد. آخه چون “بی کلاس” بودیم آشپزخونه ها اوپن نبود و گازهای فردار و ماکروفر و… نبود و از فست فود خبری نبود، ولی همیشه بوی خوش غذا آدمو مست میکرد و هر چند تا مهمون هم که میومد، همون غذای موجود رو دور هم میخوردیم و خیلی هم خوش میگذشت. تازه چون “بی کلاس” بودیم میز ناهارخوری و مبل هم نداشتیم و روی زمین و چهارزانو کنار هم مینشستیم و میگفتیم و میخندیدیم و با دل خوش زندگی می کردیم. حالا که فکر میکنم میبینم چقدر “بی کلاسی” زیبا بود! آخه از وقتی که با کلاس شدیم و آشپزخونه ها اوپن شدن و میز ناهار خوری و مبل داریم و تازه واسه رفت و آمد همگی ماشین داریم و هم تو خونه تلفن داریم و هم آخرین مدل تلفن همراهو داریم و خلاصه کلی کلاسهای دیگه؛ مثل بخار پز و انواع زود پز و… داریم ولی دیگه آمد و شد نداریم! چون خیلی با کلاس شدیم! تازه هر از چند گاهی هم که دور هم جمع میشیم، کلاً درگیر کلاسیم و از صفا و صمیمیت و دل و از همه مهمتر سادگی خبری نیست!! لعنت بر این کلاس که ما آدما رو اینقدر از هم دور کرده و اینقدر اسیر کلاسیم که خیلی وقتا خودمونم فراموش کردیم اشتباہ میڪنند این روزها حواست بہ مولا باشہ ! ?ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجـــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألـــْـفـــــَـرَج? چهار علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا(صلےاللهعلیهوآله): ✅ چرا نماز صبح مۍخوانیم؟ ✅چرا نماز ظهر میخوانیم؟ ✅چرا نماز عصر مۍخوانیم؟ ✅چرا نماز مغرب میخوانیم؟ ✅چرا نماز عشا میخوانیم؟ ?علل الشرایع ص ۳۳۷ شما ازدواج نمی کنید که مدام کسی را کنترل کنید، لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و نخواهد داشت |
آخرین نظرات