یک زره، یک شتر و یک ذوالفقار، تمام داشته های علی پیش از فاطمه بود، که خط و نشان میکشید برای خَدَم و حشمِ مردانِ جوابِ رد شنیدهی قریش. برای «فاطمه» مَهری ارزشمندتر از تبسّم علی که نیست؛ باقی اش خواه یک پنجم دنیا و یک سوم بهشت باشد، خواه آب روان.
باید بهم برسند تا ذات طاهر فاطمه به کمال ظهور برسد و همه آنچه در مکتب پدر آموخته را نشان بدهد؛ که بگذرد از خلعت عروسی به بهانه «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» و پیشاپیش گذشتن از جان را به پای امام زمانش تمرین کند.
فاطمه بود، که علی شد مظهر خوبی های عالم؛ که زن اگر «فاطمه» باشد قطعا «علی»اش را میرساند به نهایت خوبی های عالم. که مادر اگر «فاطمه» باشد، پسرش را از خاکِ تبدارِ کربلا به والاترین ارکان بهشت و «سیدالشبابالجنة» میرساند. «فاطمه» بود که فاطمه بودن را معنا کرد، و علی بود صفحهی ظهور این معنا.
آخرین نظرات